بیماریهای قلبی عروقی ضمن سالم جسمی بيماران بر ارتباطات اجتماعي، الگوي زندگي، فضاي خانوادگي، فعالیت متخصص قلب و سطح درآمد آنان نيز تأثيرگذار هستند. در همین راستا نتایج نماد میدهد بیماریهای قلبی عروقی تأثيرات آسيبشناختي زيادي بر بعدها گوناگوني از تندرست جسمي، رواني، اجتماعي و معنوي فرد دارد (هافمن، آدامز و کلانو، 2018؛ مهدوی و منشی، 1395). ارتباط بین سلامت سرازیرشناختی و بیماریهای قلبی عروقی پیچیده هست و این ارتباط میتواند به صورت مستقیم (تاثیر بر سیستم ایمنی بدن) و یا غیر بی واسطه (تاثیر بر خلق) باشد (والی، تامپسون و تیلور، 2014). به همین برهان اکثری از افراد مبتلا به ایرادات قلبیعروقی دامنه وسیعی از درمانهای جاریشناختی را به خواسته کاهش افسردگی، اضطراب، استرس و یا رفتارهای ناسازگار (مانند مصرف سیگار و الکل) دریافت میکنند که این امر میتواند به سالم سرازیرشناختی و قلبیعروقی افراد یاری نماید (والی، تامپسون و تیلور، 2014). تک تک درمانهای سرازیرشناختی در این حوزه بر چهار فرض مهم تاکید دارا هستند. فرض اولیه این میباشد که بیماریهای قلبی عروقی و همچنین درمانهای پزشکی و جراحی مربوط به این بیماریها، به عنوان یک منبع استرس در نظر گرفته میشوند. فرض دوم این می باشد که ویژگیهای جاریشناختی میتوانند در ایجاد و یا تشدید بیماریهای قلبی عروقی نقش داشته باشند. فرض سوم مطرح میکند که مشکلات سرازیرشناختی میتوانند رفتارهای تهدیدکننده سلامت را ارتقا دهند و در نهایت نیز فرض چهارم دراین باره میباشد که درمانهای روانشناختی میتوانند چنین رفتارهای ناسازگاری را اصلاح نمایند. این امر میتواند در قضیه پیشگیری و یا درمان مشکلات قلبیعروقی نقش مهمی داشته باشد (والی، تامپسون و تیلور، 2014). بيماران اغلب پیرو بيماري عروق كرونر مشكلات متعددي مانند درد، اضطراب، افسردگي، تظاهرات رواني شديد، از بين رفتن امنيت كاري، كاهش فعاليتهاي تفريحي، نقص در روابط بينفردي، ایراد در ايفاي نقشهاي خانوادگي و در منفعت سازگاري غير مؤثر با بيماري را تجربیات ميكنند (مومنی، رضایی و معینی، 1392؛ زویدرسما، تامبز و دی جانگ، 2011؛ هافمن، آدامز و کلانو، 2018). هر كدام از اين اثار باعث وخامت بيشتر وضعيت جسمي و رواني فرد میگردد كه پیامد آن ناتواني در همه عرصههاي زيستي- رواني و اجتماعي خواهد بود (داهال، منون و جیسوریا، 2017). در همین راستا حاصل نشان میدهد کارداران متعددی نظیر اضطراب و افسردگي، استرسهاي اجتماعي، تعارض و اخلاق و رفتار خصمانه ميتوانند به انقباض نابهنجار کرونري، افزايش انسداد شريان کرونري، بينظميهاي بدخيم ضربان قلب و درنتيجه به ناتواني قلب باعث شوند (چیدا و استپتو، 2009). در مورد تبیین ارتباط دربین بیماری و پیامدهای منفی آن که میتواند به وخیم شدن موقعیت بیمار باعث گردد، یافتهها نشانه میدهد اشتباهات قلبیعروقی به عنوان يك رويداد استرسزا، بيماران در گیر را پایین تأثیر قرار میدهند (چانگا، برگرب و راد، 2008). مضمون استرس به بروز يك حادثه تهديدآميز و ارزيابي شناختي شخص از منابع جان دار در رویارویی با آن اتفاق اشاره دارااست (تانکی و همکاران، 2008). استرس میتواند منجر توقف کوتاهمدت انتقال جریان خون به قلب گردد که دراینصورت آنژین صدری ایجاد خواهد شد. همچنین استرس میتواند سبب ارتقاء فشار خون شود (سارافینو، 2002؛ ترجمه میرزایی و همکاران، 1392). فشار خون نشانه آشکار ندارد اما وجود آن آرمدهنده این میباشد که قلب بیشتر از حد معمول عمل میکند. فشار خون بالا احتمال تصلب شرایین را بالا میتوفیق و منجر تنگی و سختی شریانها میشود.
بیماریهای قلبی عروقی ضمن سالم جسمی بيماران بر ارتباطات اجتماعي، الگوي زندگي، فضاي خانوادگي، فعالیت متخصص قلب و سطح درآمد آنان نيز تأثيرگذار هستند. در همین راستا نتایج نماد میدهد بیماریهای قلبی عروقی تأثيرات آسيبشناختي زيادي بر بعدها گوناگوني از تندرست جسمي، رواني، اجتماعي و معنوي فرد دارد (هافمن، آدامز و کلانو، 2018؛ مهدوی و منشی، 1395). ارتباط بین سلامت سرازیرشناختی و بیماریهای قلبی عروقی پیچیده هست و این ارتباط میتواند به صورت مستقیم (تاثیر بر سیستم ایمنی بدن) و یا غیر بی واسطه (تاثیر بر خلق) باشد (والی، تامپسون و تیلور، 2014). به همین برهان اکثری از افراد مبتلا به ایرادات قلبیعروقی دامنه وسیعی از درمانهای جاریشناختی را به خواسته کاهش افسردگی، اضطراب، استرس و یا رفتارهای ناسازگار (مانند مصرف سیگار و الکل) دریافت میکنند که این امر میتواند به سالم سرازیرشناختی و قلبیعروقی افراد یاری نماید (والی، تامپسون و تیلور، 2014). تک تک درمانهای سرازیرشناختی در این حوزه بر چهار فرض مهم تاکید دارا هستند. فرض اولیه این میباشد که بیماریهای قلبی عروقی و همچنین درمانهای پزشکی و جراحی مربوط به این بیماریها، به عنوان یک منبع استرس در نظر گرفته میشوند. فرض دوم این می باشد که ویژگیهای جاریشناختی میتوانند در ایجاد و یا تشدید بیماریهای قلبی عروقی نقش داشته باشند. فرض سوم مطرح میکند که مشکلات سرازیرشناختی میتوانند رفتارهای تهدیدکننده سلامت را ارتقا دهند و در نهایت نیز فرض چهارم دراین باره میباشد که درمانهای روانشناختی میتوانند چنین رفتارهای ناسازگاری را اصلاح نمایند. این امر میتواند در قضیه پیشگیری و یا درمان مشکلات قلبیعروقی نقش مهمی داشته باشد (والی، تامپسون و تیلور، 2014). بيماران اغلب پیرو بيماري عروق كرونر مشكلات متعددي مانند درد، اضطراب، افسردگي، تظاهرات رواني شديد، از بين رفتن امنيت كاري، كاهش فعاليتهاي تفريحي، نقص در روابط بينفردي، ایراد در ايفاي نقشهاي خانوادگي و در منفعت سازگاري غير مؤثر با بيماري را تجربیات ميكنند (مومنی، رضایی و معینی، 1392؛ زویدرسما، تامبز و دی جانگ، 2011؛ هافمن، آدامز و کلانو، 2018). هر كدام از اين اثار باعث وخامت بيشتر وضعيت جسمي و رواني فرد میگردد كه پیامد آن ناتواني در همه عرصههاي زيستي- رواني و اجتماعي خواهد بود (داهال، منون و جیسوریا، 2017). در همین راستا حاصل نشان میدهد کارداران متعددی نظیر اضطراب و افسردگي، استرسهاي اجتماعي، تعارض و اخلاق و رفتار خصمانه ميتوانند به انقباض نابهنجار کرونري، افزايش انسداد شريان کرونري، بينظميهاي بدخيم ضربان قلب و درنتيجه به ناتواني قلب باعث شوند (چیدا و استپتو، 2009). در مورد تبیین ارتباط دربین بیماری و پیامدهای منفی آن که میتواند به وخیم شدن موقعیت بیمار باعث گردد، یافتهها نشانه میدهد اشتباهات قلبیعروقی به عنوان يك رويداد استرسزا، بيماران در گیر را پایین تأثیر قرار میدهند (چانگا، برگرب و راد، 2008). مضمون استرس به بروز يك حادثه تهديدآميز و ارزيابي شناختي شخص از منابع جان دار در رویارویی با آن اتفاق اشاره دارااست (تانکی و همکاران، 2008). استرس میتواند منجر توقف کوتاهمدت انتقال جریان خون به قلب گردد که دراینصورت آنژین صدری ایجاد خواهد شد. همچنین استرس میتواند سبب ارتقاء فشار خون شود (سارافینو، 2002؛ ترجمه میرزایی و همکاران، 1392). فشار خون نشانه آشکار ندارد اما وجود آن آرمدهنده این میباشد که قلب بیشتر از حد معمول عمل میکند. فشار خون بالا احتمال تصلب شرایین را بالا میتوفیق و منجر تنگی و سختی شریانها میشود.